چیزی شبیه شعر

سروده های آدم

عكس نوشته 25

+ نوشته شده در  چهارشنبه 29 ارديبهشت 1395ساعت 15:28  توسط آدم ADM 

جادوي شعر

 

كاش مي شد قبله را سويت كنم

سجده  بر محراب  ابرويت كنم

آيه  آيه  ، بر دلم  نازل  شوي

ورد لب،چون ذكريا هويت كنم

زائر  لب هاي  خندانت  شوم

اشك ها ،  قرباني  رويت كنم

بوسه  بر پيشاني  مهرت زنم

دست ها را  شانه  مويت كنم

اين دل وحشي عاشق پيشه را

پاي بند  چشم  آهويت  كنم

گرچه ياد چون گلابت با من است

كاش مي شد مثل گل بويت كنم

مي نويسم  از تپش هاي  دلم

تا به سحر شعر ، جادويت كنم

 

#ادم

+ نوشته شده در  چهارشنبه 29 ارديبهشت 1395ساعت 12:56  توسط آدم ADM 

عكس نوشته 24

+ نوشته شده در  سه شنبه 28 ارديبهشت 1395ساعت 19:42  توسط آدم ADM 

رسم بي خيالي

 

همه  وعده ها ، خيالي  بود

مثل گل هاي روي قالي بود

من به  به ياد شما بيابانگرد

خانه  تو همين حوالي  بود

گفته بودي كه  در كنارمني

حرف هايت چقدرعالي بود

به گمانم كه خواب مي ديدم

دستم از دامن تو ، خالي بود

خواب هايم پر از خيال شما

گرچه ، قول تو احتمالي بود

سنگ مفتي رها شد ازدستت

حاصلش اين شكسته بالي بود

داشتم من ، به  قول  تو باور

راه و رسم تو بي خيالي بود

 

#ادم

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 28 ارديبهشت 1395ساعت 19:37  توسط آدم ADM 

عكس نوشته 23

+ نوشته شده در  دوشنبه 27 ارديبهشت 1395ساعت 16:28  توسط آدم ADM 

ساعت شكوفايي

 

شبيه شوق

شبيه شادي

شبيه لبخند تو

عشق

چيزي ست شبيه نگاه تو

مثل ثانيه هاي نخست فروردين

مثل دقيقه هاي اول ارديبهشت

شروع فصل شكوفايي!

 

#ادم

+ نوشته شده در  دوشنبه 27 ارديبهشت 1395ساعت 11:50  توسط آدم ADM 

خانه تنهايي

 

ديدن  خنده  چشم  تو ،  تماشا  دارد

گرچه در پرده هزاران غم پيدا دارد

كاش مي شد كه كنارتو بمانم هم عمر

مثل ساحل كه  لبي بر لب دريا دارد

نيست  شايسته  پروانه  ياد تو  شدن

هر كه از آتش هجران تو پروا دارد

هيچكس را نتوان گفت گرفتار فراق

تا نشاني  تو  در عالم  رويا ،  دارد

شك به پيمان كسي چون من دلداده نكن

عهد عشق است، و با خون دل امضا دارد

ابر پاييز كه روز و شب او باراني ست

داغ  يك  دشت  پر از لاله  زيبا دارد

دل  ويرانه  ما  ، خانه  تنهايي هاست

عشق تو مثل خدا ،  در دل ما جا دارد

 

#ادم

+ نوشته شده در  دوشنبه 27 ارديبهشت 1395ساعت 11:49  توسط آدم ADM 

عكس نوشته 22

+ نوشته شده در  يکشنبه 26 ارديبهشت 1395ساعت 17:26  توسط آدم ADM 

پري تمام قصه ها

 

غريب  با  دل من  آشنايي  ،  دوستت دارم
نمي دانم كه هستي يا كجايي ، دوستت دارم
به جزنام تو حرفي نيست جاري برزبان من
تو چون ني با لبانم  همنوايي ، دوستت دارم
براي من ، كه خورده سرنوشتم مهر تنهايي
تو تنها  آيت  لطف خدايي  ،  دوستت دارم
ندارم  سهمي از شيريني شادي ، بدون تو
تو شيريني كام عمر مايي ، دوستت دارم
لبانت را به خنده مي كني باز و به روي من
دري از شادماني مي گشايي ، دوستت دارم
اذان نام تو پيچيده  در گوش  من  از اول
بيايي دوستت دارم ، نيايي ، دوستت دارم
ندارم آرزوي شوق شب هاي وصالت را
براي  شور ايام  جدايي  ،  دوستت دارم 
تو را چشم انتظارم ، در ميان شهر روياها
پري روي تمام قصه هايي ، دوستت دارم

#ادم

https://telegram.me/joinchat/ABZBbj009lbfxarbDYW9Qg
 

+ نوشته شده در  يکشنبه 26 ارديبهشت 1395ساعت 15:49  توسط آدم ADM 

عكس نوشته 21

+ نوشته شده در  شنبه 25 ارديبهشت 1395ساعت 21:05  توسط آدم ADM 

در دل آتش پريدن

 

مرگ ، از اين  بار تنهايي  كشيدن  ساده تر
رشته هاي عمر خود را خود بريدن ساده تر
مي دهي  حكم  جدايي  و گمان  دارم از آن
هست  حكم مرگ از قاضي  شنيدن ساده تر
پيش  دشواري   درد  حرف هاي   تلخ  تو 
سينه  را  با  خنجر دشمن  دريدن  ساده تر
بين  درد  دوري  و  ناز  و  اداي  دلبران
روز و شب هي ناز دلبرها خريدن ساده تر 
جاي  بوسه  چيدن  از  پيشاني  وصل  شما
از درخت آسمان ، شب ، ماه  چيدن ساده تر
نيست چون درگوش مردم حرف حقت را اثر
چون  سياوش  در دل  آتش  پريدن ساده تر
هيچ  اميدي  به  بهبود جهان در كار نيست
يك  جهان   ديگري  را  آفريدن  ، ساده تر

 

#ادم


https://telegram.me/joinchat/ABZBbj009lbfxarbDYW9Qg
 

+ نوشته شده در  شنبه 25 ارديبهشت 1395ساعت 21:03  توسط آدم ADM 

شهرمرده

دلم گرفته ، چرا را كسي نمي داند

دليل فاصله ها  را كسي نمي داند

نشسته ام كه بيايي به سمت خاطره ها

چگونه ، كي و كجا را كسي نمي داند

نشانه هاي تو را گفته ام به مردم شهر

نشان  كوي  شما  را كسي نمي داند

هواي هم سخني كرده ام ، ولي اينجا

شماره هاي خدا را كسي نمي داند

براي داغ دلم مرهمي نداشت كسي

نه درد را ، نه دوا  را كسي نمي داند

دلم گرفته از اين شهر مرده اي كه در آن

حديث عشق و وفا را كسي نمي داند

 

#ادم

+ نوشته شده در  شنبه 25 ارديبهشت 1395ساعت 12:23  توسط آدم ADM 

عكس نوشته 20

+ نوشته شده در  شنبه 25 ارديبهشت 1395ساعت 12:18  توسط آدم ADM 

دختر قبيله دريا

 

شكار آهوي چشم  تو شد دل شيرم

براي عشق تو ، با شيخ عقل درگيرم

چنان گره زده برپاي  بخت دست قضا

كه  كار دل  نبرد پيش ، سعي تدبيرم

در  اين  ديار دورويي  و حيله  و تزوير

به  جرم  پاك دلي ، كرده اند  تكفيرم

كنارمردم دل مرده،عاشقي سخت است

كه مي كنند  به  موي  سفيد ،  تحقيرم

زمانه خواست مرا  از تو دورتر سازد

دلم به سوي تو پرزد، به پا اگر گيرم

شبيه   ماهي   افتاده   بر  لب رودم

كه موج دست شما را بهانه مي گيرم

بگير  در بغلم  ،  دختر  قبيله  دريا

اگر جدا شوم از دامن  تو مي ميرم

به چشم مردم دنيا شبيه خواب شدم

كند به ميل دل خويش،هركه تعبيرم

#ادم 

https://telegram.me/joinchat/ABZBbj009lbfxarbDYW9Qg

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه 22 ارديبهشت 1395ساعت 21:38  توسط آدم ADM 

عكس نوشته 19

+ نوشته شده در  چهارشنبه 22 ارديبهشت 1395ساعت 11:08  توسط آدم ADM 

نمي دانم چرا

 

خسته ، افسرده ،  پريشانم  نمي دانم  چرا

آيه هاي  ياس  مي خوانم  نمي دانم  چرا

تلخ يا شيرين دنيا حاصل  سعي من است

بخت خود را تيره مي دانم، نمي دانم چرا

هر چه ايمان داشتم  اندوخته  در سينه ام

شك  شد  و افتاد  در جانم نمي دانم  چرا

گفته بودي عشق آزاديست ، حالم را ببين

شد  تمام  شهر  زندانم  ، نمي دانم  چرا

سخت كوشيدم  ولي  مثل شما هرگز نشد

عين هم ،  پيدا  و  پنهانم  نمي دانم  چرا

خوانده ام ازبي وفايي قصه ها،بااين همه

باز  در اين  كار حيرانم  نمي دانم  چرا

غرق در درياي لطفم كرده اي و همچنان

عاشق  آواز  بارانم  ،  نمي دانم  چرا

مثل  چتري  تا  نقاب  ابر  بندد آفتاب

ناخودآگاه  در  خيابانم  نمي دانم  چرا

يك دوجام غصه ازعشق تونوشيديم و بس

مزه  كرده  زير  دندانم   نمي دانم  چرا

موج رسوايي عشق پيريم از سر گذشت

باز هم  مشتاق  توفانم  نمي دانم  چرا !

 

#ادم    

https://telegram.me/joinchat/ABZBbj009lbfxarbDYW9Qg

+ نوشته شده در  سه شنبه 21 ارديبهشت 1395ساعت 13:33  توسط آدم ADM 

عكس نوشته 18

+ نوشته شده در  سه شنبه 21 ارديبهشت 1395ساعت 12:37  توسط آدم ADM 

شعر سکوت

 

دلم گرفته از این روز و شب خمارکشیدن
بیا  که  نیست  مرا  تاب  انتظار  کشیدن
پر است  کاسه  صبرم  ،  چقدر می باید
غبار دیدن  و  تصویری  از سوار کشیدن
دوباره   غول   تعصب  ،  گرفته  دنیا  را
چه چاره،نیست کسی مرد ذوالفقارکشیدن
زمان زمانه جنگ است، بین نور و سیاهی
چگونه می شود  از این میان  کنار کشیدن
تفاوتی    نکند  ،    پیش   مردم   نادان
میان مار نوشتن ، و عکس مار کشیدن
نوشته اند  ، گمانم  ، در  آن   کتاب  ازل
برای ما و شما  یک  قصیده بار کشیدن
ز عقل  مصلحت اندیش ،  راه  پرسیدم
به رازگفت ، تو را، پا ازاین دیار کشیدن
در  این  زمانه  پر فتنه  ،  کور و کر بهتر
و  دور مملکت عقل  و دل حصار کشیدن
سکوت  شعر قشنگی برای گوش کر است
چه سود می بری ازاین همه  هوار کشیدن

 

#ادم

https://telegram.me/joinchat/ABZBbj009lbfxarbDYW9Qg

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 21 ارديبهشت 1395ساعت 11:08  توسط آدم ADM 

عكس نوشته 17

+ نوشته شده در  دوشنبه 20 ارديبهشت 1395ساعت 13:25  توسط آدم ADM 

قاصدک سرگردان

 

به هرسو می دوم چون قاصدک در باد سرگردان

من  و چرخ فلک  را  ساخت  از بنیاد  سرگردان

تو را می خواهم و ترسی ندارم  گر شوم عمری

به جرم عشق ورزیدن ، چو قوم عاد سرگردان

دلم  را بردی و من ماندم  و یک  شاعر  بیدل

که  دارد یک  سر از این همه  بیداد سرگردان

شبیه  در بیابان  مانده  مجنونم  که  نامت  را

به گوش هر ستاره می زنم  فریاد ، سرگردان

تو روح  آفتاب و من  شب جا مانده  از ماهم

پی  هم   مثل   دو  دیوانه  همزاد  سرگردان

به افطار لبت دل بسته ام ، گر مانده ام اینجا

شبیه  روزه دار مانده  در مرداد  سرگردان

تماشای  تو را در فال خود  کردم هوس ، دیدم

ته  فنجان  قهوه  ، عاشقی  افتاد  سرگردان

هوس  کردم  دویدن  پا به پایت  تا  ته  دنیا

رها چون قاصدک،همپای باد،آزاد، سرگردان

 

#ادم

https://telegram.me/joinchat/ABZBbj009lbfxarbDYW9Qg

+ نوشته شده در  دوشنبه 20 ارديبهشت 1395ساعت 11:13  توسط آدم ADM